در رویکرد پستمدرنیستی، واقعیت مجازی مؤلفههای خود را چنانکه بخواهد بر میسازد و واقعیت را بهعنوان مقولهای منفک از نشانههای آن در جهان اشباعشده از سیطره رسانهها به کار میبندد. براین اساس، با سیطره ایماها و نشانهها، امر واقع محو و مرجع حقیقت از وجود خارجی تهی میگردد. با انباشت و فوران نشانهها و تصاویر در همه شئون زندگی مانند اقتصاد، سیاست، اجتماع، هنر و تولید و توزیع معانی، به نشانهای شدن فرهنگ، سیاست و اجتماع میانجامد و معرفت تا مرتبهای پایین آورده میشود که واقعیت و خیال صرفاً برای تامل در تصورات ادراکشده از طریق حواس به کار میرود و هرگونه بحث از معناگرایی در فضای جهانشمول واقعیت مجازی غیرممکن فرض میشود. سؤال این است که آیا چارچوب نظری و حکمی برای تبیین استقلال حوزه معنا از جهان مجازی شده و تحویل نشدن حقایق به نشانهها و ایماژها در اندیشه ابن عربی وجود دارد یا خیر؟ در این پژوهش، به مدد روش تحلیل محتوای کیفی با بازاندیشی و تحلیل واقعیت مجازی بر پایه مبانی خیال ابن عربی و زمینه شکلگیری مجاز بر پایه پارادایم دینی، به کاستیهای موجود در نظریههای شناختهشده پستمدرنیته در مورد واقعیت مجازی پرداختهشده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد تعریف، برساخت و گسترش واقعیت مجازی متناسب با پارادایم دینی از منظر ابن عربی امکانپذیر است.