هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی روش در نقد فیلم براساس مبانی دینی است. این پژوهش با در نظر داشتن مبانی فلسفه دینی (فلسفه محض و فلسفه هنر) بهدنبال پاسخ به این پرسش است که روشهای انتقادی در فیلم چه امکاناتی در اختیار افراد قرار میدهند و احیانا چه محدودیتهایی دارند؟ روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و در این پژوهش مطالعه بر روی متون مکتوب و فیلم (بهمثابه متن تصویری) صورت میگیرد که از زمره پژوهش اسنادی است. یافتهها: بررسی توصیفی تحلیلی در این باره نشان میدهد که تلفیق دو روش نئوفرمالیسم و ساختارگرایی، با ملحوظ داشتن مبانی اسلامی امکانات مناسبی را در سه حوزه تحلیل، تفسیر و ارزشگذاری فیلم فراهم میکند. اشکالها و کاستیهای نشانهشناسیِ ساختارگرا در تحلیل متن یک فیلم را میتوان با امکانی که نئوفرمالیسم در تحلیل تفصیلی و دقیق زیباییشناسانه در اختیار میگذارد برطرف کرد و محدودیتهای نئوفرمالیسم در ساحت معنایی فیلم را با امکانی که ساختارگرایی از طریق مفاهیم دلالت تصریحی و ضمنی و محور همنشینی و جانشینی فراهم میکند، جبران کرد. نتیجهگیری: بهنظر میرسد برای استفاده از امکاناتِ هر دو روش نئوفرمالیسم و ساختارگرایی بهتر است به تکمیل و اصلاحاتی در مباحثی چون کوچکترین واحد ساختاری فیلم، معنای ضمنی نشانهها، عناصر فرامتنی ازجمله نیت مؤلف در کشف معنا و نیز معیارهای ارزیابی فیلم پرداخت.