1
کارشناسی ارشد تولید سیما، دانشکده دین و رسانه، دانشگاه صدا و سیما، قم، ایران
2
استادیار دانشگاه صدا و سیما، تهران، ایران
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش کشف سبک شخصیتپردازی سریال روزگار قریب، و به عبارت دیگر نحوه تبدیل شخصیتهای تاریخی به شخصیتهایی دراماتیک در این سریال است. روش: روش تحلیل در این پژوهش تحلیلی توصیفی با رویکرد نئوفرمالیستی است. یافتهها: در این سریال، شخصیت قهرمان در پنج دوره سنی قرار میگیرد و سفر شخصیت در این پنج دوره با استفاده از نریشن بهپیش میرود. ضدقهرمان، در این سریال، بیماری به معنای عام است و در قسمتهای مختلف، به فراخور حال، جلوههایی از این بیماری چونان سرطان، وبا، و حتی بیماریِ ذهنیـروانیِ جهل مردمان در مقام ضدقهرمان بروز پیدا میکنند. افزونبر این، از شخصیتهای فرعی (مکمل و متضاد) برای نشان دادن ابعاد بیشتری از شخصیت قهرمان و سرگذشتش استفاده میشود. گفتار شخصیتها نیز بر اساس فرهنگ و موقعیت زمانی روایت شکلگرفته است. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای تحقیق، بر مبنای محتوای دلالتگر این مسئله استنتاج میشود که عیاری با استفاده از شخصیتپردازی در ابعاد مختلف سعی در نزدیک شدن به واقعیت خارجی را داشته است و ازاینرو همه تلاشش را کرده است تا از هرگونه جلوهگری در نقشها و بازیها جلوگیری کند. بدینسان، سبک شخصیتپردازی او در تبدیل تاریخ به درام سبکی مستندگونه شبیه به نئورئالیسم ایتالیا است.